بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد
تا می گوید ف، می گویم فلسطین.
می روم تا خود کرانه باختری رود اردن تا خود غزه.
تا هر جایی که به خاطر طی نکردن یک پیچ در یک برهه از زمان و به خاطر یک عدم استقامت و شل گرفتن تعامل با سرکرده مستکبرین تقدیر خود را در اسارت و شکفته نشدن و دور شدن محصور کرد.
تا هر جایی که به خاطر یک اطاعت نکردن از خدا و خم شدن در مقابل طاغوتیان جواهر درون را به کوهی از مصائب بیرون عرضه کرده است.
تا خودِ خودِ فلسطین.
مساله فلسطین، مساله امت اسلام است. مساله تک تک ماست. مساله من است.
تا می گوید فلسطین می گویم، تعلل، می گویم غفلت.
فلسطین برایم مبارک است، مرا با خود همراه می کند با همراهی حضرت صالح علیه السلام و ناقه ای که به خواست عده ای قلیل و سکوت عده ای کثیر سر بریده شد.
زندگی ام مملو است از حرف ف:
فرار از طاغوت.
فدا کردن پدر، مادر، فرزند و جان برای سعادت و دستیابی به حیاتی طاهر و طیب، خالی از شیاطین.
فرق کردن تعریف از زندگی با پایداری و ماندن با جا نزدن
فنا شدن در خدا، تنها راهی که می تواند نصرت را از آن مجاهدان کند.
می شود دوباره بیدار شد، تا دنیا دنیاست، زمان برای از خواب بیدار شدن مهیاست.
تا دنیا دنیاست مکان برای مبارزه با خواب آلودگان و خواب زدگان موجود است.
تا دنیا دنیاست ف که بگویی می گویم فلسطین، می گویم مبارزه، ننشستن.
می گویم همین محل مقدسی که خواب را از دیدگان جهانیان ربوده است.
همین محلی که نشان می دهد زمان برای جبران اشتباهات وجود دارد.
فقط دیگر نباید تعلل کرد، اگر استقامت از نفس بیفتد معلوم نیست که اذن قیام دوباره کی صادر شود.